ایران‌ـــوار

خواندنی و جذاب از دوران دفاع مقدس

داعشی و بسیجی(جهاد حق و جهاد باطل)

۴ ۳

این نوشته گفتاری انتقادی از زبان یکی از رزمندگان دفاع مقدس می باشد که در آن به تفاوت‌های ماهوی مجاهدت و جهاد در فرهنگ بسیجی و فرهنگ داعشی پرداخته می شود. لحن و مسیر گفتار مانند سایر سخنرانی ها و یادداشت های حاج آقا زارع رنگ و بوی محافل «شبی با شهدا» و «روایتگری خاطرات دفاع مقدس» را دارد.

متن حاضر در پاسخ به سخنرانی یک روحانی در مسجد است که بسیجی ها و داعشی ها را از مصادیق صاحبان عین الیقین معرفی کرده است!!

متن: «چند روز پیش منزل بکی از بستگان بودیم به اتفاق او رفتیم مسجد. بزرگواری خطیب و استاد دانشگاه بعد از نماز شروع به صحبت کرد. بحثش بحث مهم یقین قلبی بود، خیلی خوب آیات و روایاتی آورد، توضیح می داد بعد رسید به مثال. گفت که آدم وقتی به یقین قلبی برسد (مثال میزد) یک داعشی را گرفته اند من فیلمش را دیده ام 2 ساعت و نیم بازجویی اش کرده اند هر سوالی پرسیدند تفره رفت (به قول خودمان نُقُر نیامد) بعد از دو ساعت و نیم ازش پرسیدند تو که به هیچکدام از سوالها جواب ندادی لااقل نظرت را درمورد این بازجویی بگو ؟

داعشی می گوید شما مرا 2 ساعت و نیم از محضر رسولخدا محروم کردید!

بعد حاج آقا در جمع عزاداران حسینی گفت این فرد یقین قلبی پیدا کرده است.مثل بسیجی های خودمان(که) زمان جنگ می خوابیدند روی سیم خاردار یک گردان از رویشان عبور می کرد.

بعد که از منبر پایین آمد رفتم پیشش و گفتم حاج اقا اگر آن یقین فلبی است و این هم یقین قلبی است پس سننه ؟ مننه؟ حقیقت چیه پس؟!

گفت آقا اون-داعشی- هم اینجوری احساس می کند خب.

گفتم شما به عنوان روحانی و استاد دانشگاه رفته اید بالای منبر و ایه و روایت می آورید که یقین قلبی یعنی این، مصداقش هم داعش و بسیجی ها!!

پس کی باید این پیچیدگی ها را بیان کند؟

گفت خب ولی آنها هم مثل شما حس می کردند،‌گفتم پس یعنی ما هم سر کار بودیم!؟

یقین قلبی آثار دارد... کسی که یقین قلبی دارد، کسی که مجاهد است مجاهدت آثار دارد به ادعا که نیست. آن شخص تحت ولایت شیطان است و شیطان مهم ترین ابزارش برای هدایت، توهم است. او-داعشی- دارد توهم می کند. شما تفکیک کن بین اینها... توهم با یقین قلبی یکی است!؟ بله ممکن است طرف واقعا خودش را در محضر رسول خدا احساس کند. ما در روایات داریم شیطان خودش را در هیات امام عصر و اولیاء به شما عرضه می کند. اما به کی عرضه می کند که بر او ولایت داشته باشد بر کی ولایت دارد؟ بر کسی که زمینه اش را دارد، کسی که بسترش را آماده کرده در خودش.

یقین قلبی آثار دارد، شاید در گوشه کنار اتفاق افتاده باشد اما من خودم ندیدم در دوران جنگ، گاهی گله گله عراقی -اسیر  گرفته می شد من ندیدم حتی یک سیلی به اسیر عراقی بزند. حتی من دقت کردم وقتی بچه ها عبور می کردند از جایی که اجساد عراقی ها افتااده بود مراقب بودند پایشان روی جنازه عراقی نرود !یقین قلبی آثار دارد.

گفتم حاج آقا!‌آثار وضعی دارد... حاج محمود شهبازی با موتور داشت می رفت -در عملیات فتح المبین- دید یک ستون عراقی دارند می آورند و یک بسیجی یک سیلی به گوش سرگرد عراقی زد! حاج محمود همانجا موتور را نگه داشت پیاده شد آن بسیجی را صدا زد و آن سرگرد را هم آورد جلو خودش را معرفی کرد:‌من محمود شهبازی بع عنوان معاون فرمانده یگان عمل کننده در این منطقه حکم می کنم که شما همین الان می توانید یک سیلی به گوش این بسیجی بزنی!! آن فرد عراقی خم شد و دست حاج محمود را بوسید! آثار وضعی دارد مجاهدت! یعنی یلی مثل حاج محمود شهبازی که فاتح خرمشهر بود با آن هیبتش حاضر نیست ...

همین علی آقای چیت سازیان- که خاطرات زیادی ازش برایتان گفته ام- با آن هیبتش که دشمن بهش میگفت عقرب زرد خمینی یکبار یکی از بچه ها –الان هست- بنا بود برود در یک دیدگاهی که دست عراقی ها بود و بزند آنجا را – ادم جسور و شجاعی هم بود رفت و آن ماموریت را انجام داد، وقتی برگشت مثلا برای اینکه می خواست علی آقا اطمینان بیشتری پیدا کند گوش عراقی را هم بریده بود گذاشته بود توی پلاستیک باخودش آورده بود. خدا میداند علی آقا یک برخورد بسیار تندی با او کرد و نامه نوشت به فرماندهی لشکرکه این فرد را باید از جبهه اخراج کرد! و داد کشید بر سر ان فرد که برادر من مثله کردن کار حرام است، من و تو برای خودمان نمی جنگیم، تو مجاهدی، چرا مثله میکنی؟؟ کی به شما چنین اجازه ای داده؟!

آنوقت حالا طرف بچه دو ساله را می گیرد مثل گوسفند جلوی پدر و مادرش گوش تا گوش سر می برد!!- خودشان فیلمبرداری می کنند می گذارند روی اینترنت ! خب او می گوید الله اکبر، علی چیت ساز هم می گفت الله اکبر، آن یقین قلبی است؟‌این هم یقین قلبی است؟

مجاهدت آثار دارد، آثار وضعی دارد همین آقا مهدی باکری که آن ملعون (یکی از فرماندهان عراقی) بعدها در خاطراتش می نویسد وقتی صدای اون ترکه در بیسیم ها می پیچید ما تنمان می لرزید و لرزه به انداممان می افتاد می گفتیم باز این ترکه آمد! یک چنین آدمی با چنین هیبتی آقای آبنوش نقل می کرد می گفت رفته بودیم شناسایی، بنا بود 20 کیلومتر برویم پشت مواضع زرهی دشمن. شبانه رفتیم بنا بود در یک غاری که قبلا مختصاتش شناسایی شده بود شب شناسایی کنیم و روز داخل آن غار استراحت کنیم. می گفت موقع نماز صبح به ان غار رسیدیم ، نماز را خواندیم و همانجا خوابیدیم.

لحضاتی گذشت دیدیم از دم غار سروصدا می آید، نگران شدیم گفتیم نکند عراقی ها ردمان را زده باشند! آقا مهدی بچه ها را بیدار کرد به آرامی رفتیم سمت در غار دیدیم 3 تا آهو سم هایشان را دارند زمین می زنند! میخواستند بیایند داخل غار ما تازه متوجه شدیم دیدیم بیست و چند بچه آهو ته غار هستند! ماندیم که چه کار کنیم هوا هم داشت روشن می شد آقا مهدی پیشنهاد کرد که یواشکی به این آهوها نزدیک شویم و بگیریم بیاوریمشان داخل غار. دو سه باری تلاش کردیم و فایده ای نداشت.

گفت چند دقیقه ای به سر بردیم من دیدم آقا مهدی اشک هایش سرازیر شد گفت بچه ها پاشید!‌من نمی تونم تحمل کنم اینها رفته اند در صحرا چریده اند الان آمده اند می خواهند ببچه هایشان را شیر بدهند من نمی توانم این صحنه را تحمل کنم پاشید بزنید بیرون از غار!!

گفتیم آقا مهدی!‌ما بزنیم بیرون اینجا زیر دید عراقی هااست!! گفت حالا بالاخره لای کوهی کمری قایم می شویم دیگه. و همین کار را کردیم و از غار زدیم بیرون و هر کدام گوشه و کناری سر کردیم تا غروب که این آهوها بروند پیش بچه هایشان... این آثار مجاهدت است. آنوقت این-داعشی- 60 هفتاد نفر آدم را می خواباند روی زمین و مثل چرخ خیاطی با مسلسل می دوزدش می گوید الله اکبر! آقا مهدی باکری هم می گوید الله اکبر. آن یقین قلبی است این هم یقین قلبی است!!

*در مورد این مطلب و سایر مطالب حاج آقا زارع توصیه می کنم جمله به جمله و کلمه به کلمه را بخوانید (و از مرور مطالب بشدت دوری کنید)

پ.ن: برای خود بنده یک همچین سوالاتی در مورد رفتارشناسی داعشی ها وجود داشت که صحبت های حاج آقا زارع را خیلی برایم جالب کرد.

صما الف
۲۹ ارديبهشت ۱۲:۵۱
خیلی‌خوب‌این‌مسئله‌بیان‌شد.واقعا‌عالی‌بود
.خصوصاقسمت‌بحث‌توهم.
خداکنه‌مااینطوری‌نشیم
.یعنی‌فکرکنیم‌خوبیم.وشیطان‌خودشوشکل‌امام‌کنه‌وما‌پیروش‌بشیم..
پناه‌برخدا...
پاسخ :
خدا کنه ...
siamak purasad
۳۰ ارديبهشت ۱۲:۴۶
سلام وخداقوت
آحرک الله انشاءالله . متن متقن و کاربردی بود. خدا این عزیز (بهزادزارع) را حفظ کند. دست شما هم درد نکند.
یاحق
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پیوند ها
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان